پویاروز – عباس خزلی/ایلام را باید با عطر خاک جبهه هایش شناخت، با صدای موشک وبمب برسر مردمانش، با سوز آفتاب مناطق جنگی .با دلاورمردان لشگر امیرالمومنین و زمزمه مادران چشمانتظار در شهر و روستاهای دور و نزدیکش. ایلام را نمیشود فقط یک استان مرزی دید؛ ایلام، مرز ایمان بود. دژ استواری که با همه تنهاییاش، مقابل هجوم ایستاد، بیآنکه صدایش در هیاهوی شهرها گم شود. اینجا، هر وجب خاکش خاطرهایست از رشادت، غیرت، و حماسه.
ایلامیان در روزهای آتش و خون، سینه سپر کردند. نگذاشتند غرب کشور سقوط کند. شهید دادند، جانباز شدند، آواره شدند، اما خم به ابرو نیاوردند. مردان و زنانی که کوهستانهای زاگرس را حماسهنامهای از مقاومت کردند. از مهران تا موسیان، از دهلران تا میمک هر کدامشان تکهای از تاریخ دفاع مقدساند.
مگر میشود از دفاع مقدس گفت و از شهید «یادگار امیدی»، «علی بسطامی»، «غلام ملاحی».«غلام بازدار».«صارم طهماسبی».«روح الله رشنوادی» و دهها سردار و بسیجی گمنام ایلامی نگفت؟ مگر میشود از دلاوری گفت و مادران شهیدی را که چشم دوخته بودند به گردنههای بیپایان برای بازگشت پسرانشان، فراموش کرد؟
ایلام، خانهی ایستادگیست. مردمش، فرزندان زاگرساند؛ محکم، صبور، بیادعا. آنها نجیبانه جنگیدند، بیآنکه سهمی بخواهند. وقتی همهجا حرف از پایتخت بود، این مردم بودند که سنگر به سنگر، با تفنگی کهنه و دلی پر از ایمان، زمین را از اشغال نجات دادند.
امروز، اگر ایران در آرامش است، بهخاطر شهیدانیست که در گمنامی پرواز کردند. بهخاطر مادرانیست که عکس قابشده فرزندشان را بوسیدند و گفتند: “برای وطن بود، جانش را داد.” بهخاطر نوجوانانیست که بیکفش و نان، رفتند تا ما با خیال راحت، بهار را ببینیم.
ایلام، نه فقط یک استان؛ بلکه یک افسانه حماسه است. خاکش پر از قدمهای شهیدان، کوههایش پژواک فریادهای «یا حسین» و سینهاش، پر از روایتهایی که باید نوشت، خواند، گریست و دوباره نوشت.
ایلام، دیاریست که هنوز در هر نسیمش، صدای پای رزمندگان شنیده میشود؛ و در دل هر پدر و مادرش، هنوز چراغی برای شهیدی روشن است. بگذار تاریخ بداند که اینجا، قلب ایران تپید. با خون، با غیرت، با ایلام
اما با همهی این دلاوریها و فداکاریها، آیا شایسته است که ایلام همچنان نام “محروم” را یدک بکشد؟ استانی که روزی دیوار دفاع کشور شد، امروز نباید در حاشیه بماند. مردمی که فرزندانشان را بیچشمداشت فدای وطن کردند، حق دارند سهمی از آبادانی، رفاه و توجه داشته باشند.
خانوادههای شهدا، رزمندگان، جانبازان و ایثارگران این سرزمین، هنوز با چشمانی پر از انتظار به آینده نگاه میکنند؛ آیندهای که در آن، نه با وعدهها بلکه با عمل، از رشادتشان قدردانی شود. آیندهای که ایلام، با همان اقتداری که در دفاع نشان داد، در توسعه و پیشرفت نیز بدرخشد.
ایلام باید از سایه محرومیت بیرون بیاید. باید دیده شود، شنیده شود، و در مسیر رشد، اولویت داشته باشد. چرا که ایلام فقط خاکی مرزی نیست؛ ایلام، مرز شرف و نماد ایستادگی ملت ایران است. و ملتی که قهرمانانش را فراموش کند، چیزی از آینده برایش باقی نخواهد ماند.